جالب است بدانيد، براساس مطالعهاي كه جديداً انجام شده، اضطراب و تشويش بچههاي سالم در دههي 1980، به اندازهي اضطراب و تشويش بچههايي كه در دههي 1950 بيماري ذهني داشتهاند، بوده است.
«جين كويينگ»، روانشناس اجتماعي در دانشگاه كيس وسترن ريزرو ميگويد: جرم، طلاق والدين و كمبود روابط احساسي و اجتماعي با افراد ديگر، نوجوانان و جوانان آمريكايي را بيمار كرده است. او سالهاي آخر قرن بيستم را «سالهاي اضطراب» ناميده است. او ميگويد: براساس مطالعات دانشگاهي انجام شده، اضطراب و عصبانيت از سالهاي 1980 ـ 1950، پنجاه درصد افزايش داشته، ترس و دودلي بين جوانان با شتاب زياد افزايش پيدا كرده و عميقتر شده است.
اين نتايج، خلاصه آزمايشهاي سطوح اضطراب در بين 40192 دانشجو و گزارشهاي اضطراب از 12056 دانشآموز در دهههاي 1980 ـ 1950 است، تويينگ براي يافتن دلايل اضطراب در بين كودكان آمريكايي، عواملي را كه در سعادت جامعه نقش دارند، بررسي كرده است؛ در چكيده آمار ايالات متحده، عوامل مؤثر در سعادت جامعهي آمريكايي، سطوح جرايم، طلاق، بيكاري، درآمد و بعضي موارد ديگر برشمرده شده است. او ميگويد، دو عامل برجستهتر هستند:
1ـ جرم و بيثباتي اجتماعي حاصل از آن،
2ـ كمبود ارتباط اجتماعي با ديگران.
تويينگ ميگويد: با افزايش جرم و جنايت در جامعه، به همان نسبت اضطراب بچهها بيشتر ميشود. حتي اگر بچهها قرباني اصلي خشونتها نباشند، رشد اين تصور كه خشونت به راحتي اتفاق ميافتد بچهها را مضطرب ميكند، در اين بحث، پول كمترين نقش را دارد. امنيت مالي خانههايي كه بچهها در آن بزرگ ميشوند، اهميت زيادي ندارد، بلكه مهم اين است كه آيا بچهها احساس سلامت و امنيت ميكنند يا خير. به گفتهي تويينگ، مردم الان نميدانند چه اتفاقي دارد ميافتد؛ همان طور كه ندانستند بر سر جامعه چه آمده است؛ دههي 1950 سالهاي بلوغ و كمال نبود، اما مردم نسبت به هم بيشتر احساس وابستگي ميكردند. امروزه ما بيشتر آزادي داريم.
انتخاب بيشتري داريم، جرايم بيشتري هم داريم و البته اضطراب بيشتر. چيزي نمانده تا به خاطر اين اضطراب و جرايم، هزينه سنگيني پرداخت كنيم.
به نظر تويينگ، وقتي اين بچههاي مضطرب بزرگ ميشوند، اضطراب و اضطرابزايي خود را به جامعه ميآورند. اين غولهاي ترسناك كه بچهها از آن ميترسند، در بزرگسالي آنها را به اعتياد، الكل و مواد مخدر ميكشاند.
آدمهاي مضطرب زودتر از آدمهاي معمولي ميميرند.
به عقيده متخصصان، اضطراب با اغلب بيماريهاي طولاني مدت، مثل بيماريهاي سخت داخلي، بيماريهاي قلبي و بيماريهاي رواني، رابطه مستقيم دارد. اضطراب و ناراحتي در كودكان، نمود بيروني و رفتاري ندارد و بنابراين قابل تشخيص نيست. «ديويد استرچرز» پزشك عمومي، تحقيقي بر روي سلامت ذهني كودكان انجام داده كه براساس آن مشخص شده، از هر ده جوان آمريكايي، يك نفر از بيماري ذهني رنج ميبرد؛ طوري كه شخصي را از كار روزانهاش بازميدارد.
منتقدان رسانههاي جمعي مثل «جوآن كانتور»، استاد ارتباطات در دانشگاه اشنگتن ميگويد، تصاوير خشونتآميز در تلويزيون، فيلمهاي سينمايي و بازيهاي ويديويي، ميتواند ترسي را در نهاد كودكان ايجاد كند كه براي مدت طولاني باقي ميماند. او در همين زمينه، تحقيقي روي دانشجويان انجام داد. تقريباً يك چهارم مصاحبهشوندگان گفتند، هنوز از انجام بعضي كارها مثل شنا كردن در اقيانوس ميترسند؛ زيرا فيلمهاي سينمايي از جمله فيلم «جاوز» كه هفت سال پيش ديده بودند، ترس را در آنها نهادينه كرده بود. كانتور كه كتاب «مامي، من ميترسم: چگونه تلويزيون و فيلمهاي سينمايي بچهها را ميترسانند و ما براي حفاظت از آنها بايد چه بكنيم». را نوشته، ميگويد حتي وقتي شما به اندازهاي بزرگ شدهايد كه تشخيص ميدهيد صحنههاي ترسناك، فقط فيلم است، باز ترس به قدري شديد است كه در حافظه بلندمدت شما ميماند.
چه بايد بكنيم براساس مطالعات تويينگ، بهتر است والدين به جاي تحصيل پول بيشتر، براي بچهها، خانه و زندگي با ثبات و با احساس آماده كنند. آنها بايد بچهها را از صحنههاي خشونتبار تلويزيون دور نگه دارند. كانتور ميگويد: ترس بچهها را دست كم نگيريد و به آنها قوت قلبي صادقانه ببخشيد. او ميگويد: «به آنها آرامش دهيد و توضيح دهيد، هيچ اتفاقي نيفتاده است».
منیره کردلو مسئول مرکز مشاوره صبا تمام سعی خود را برای برخورداری شما از مشاوران و روانشناسان مجرب نموده و آماده عقد قرارداد با مدارس دوایر دولتی و غیر دولتی می باشد.
:: موضوعات مرتبط:
کودک ,
,
:: برچسبها:
کودک ,
:: بازدید از این مطلب : 328
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0